حس قشنگ تو
جمعه 15 اذر ساعت :18
سلام گل مامان وبابا
نیم ساعت پیش حست کردم برای اولین بار این از دیدنت توی مانیتور هم شیرین تر بود خود خود خودت بودی
هنوز گیجم که واقعا تو بودی ؟
مثل یه حباب روی آب که میترکه واب تکون میخوره منم همین حس قشنگ رو داشتم
اولش واقعا هنگ کردم اما وقتی ادامه دادی باورم شد که تو هم توانت بیشتر داره میشه
وکم کم باید منتظر واکنشهای بیشترت باشم
خدایا شکرت چی بهتر از این
دیروز داشتم وبلاگت رو بروز میکردم اخه برف داشت میومد منم شروع کردم به نوشتن که برقا رفت تا ده شب
اون موقع هم مامان خوابید
میبوسمت گلم
امضا :مامان
+ نوشته شده در جمعه پانزدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 18:9 توسط پدر و مادر
|
این وبلاگ یک مرورگر خاطرات و احساسات ما بعنوان پدر و مادر از بدو شکل گیری فرزندمان تا مرحله تولد و بعد از آن خواهد بود که هرکدام جداگانه مطالبمان را راجع به فرزندمان خواهیم نوشت و با خوانندگان به اشتراک خواهیم گذاشت